قصه گذرهای کهنسال بازار تهران، حکایت لوطی گوش بریده ای که طلب باران کرد و آسمان بارید!

به گزارش هیو بلاگ، گذر لوطی صالح از جمله گذرهای های بازار است که بازسازی شده تا معماری بازار قدیم تهران احیا گردد. در این معبر اگر خوب چشم بگردانید رد پای آجرچینی ها و کاشی کاری های 300ساله را خواهید دید.

قصه گذرهای کهنسال بازار تهران، حکایت لوطی گوش بریده ای که طلب باران کرد و آسمان بارید!

خبرنگاران - ثریا روزبهانی: این گذرگاه در جنوب بازار تهران، در گذشته، محل سکونت لوطی صالح بود. این روزها هم گذر لوطی صالح از جمله مکان های پرتردد بازار بزرگ تهران است که دلیل نامگذاری آن روایتی جالب و خواندنی دارد.

قصه های خواندنی تهران را اینجا بخوانید

نصرالله حدادی، تهران شناس، روایت می نماید: لوطی صالح یکی از لودگان دربار کریمخان زند در شیراز بود. وقتی آقامحمدخان به پادشاهی رسید، دستور داد او را از شیراز به تهران بیاورند و پس از گرفتن رقمی پول از او دستور می دهد میرغضب ها گوش و بینی او را ببرند. به همین دلیل او دیگر از خانه اش در همین گذر خارج نمی گردد.

حدادی با اشاره به گذر زمان و اینکه مدت ها بعد در تهران خشکسالی و کم آبی پیش می آید و هرچه مردم منتظر می مانند باران نمی بارد، می گوید: یک روز در این بازار یکی داد می زند آب، آب، آب. بعد خطاب به لوطی صالح می گوید لوطی، تویی که آبرو نداری، تو از خدا بخواه که باران ببارد، مردم تشنه اند!

لوطی صالح هم صورتش را سیاه و آغاز به تنبک زدن می نماید و بعد به قصد مجاور شدن به سمت حضرت عبدالعظیم(ع) می رود و این شعر را می خواند: یا رب تو بده باران / از بهر گنهکاران.

در آن دوران، بین تهران و حضرت عبدالعظیم(ع) آب انباری به نام قاسم خان قرار داشت. می گویند لوطی به آن آب انبار نرسیده بود که بارش باران آغاز می گردد.

منبع: همشهری آنلاین
انتشار: 8 مرداد 1402 بروزرسانی: 8 مرداد 1402 گردآورنده: heevblog.ir شناسه مطلب: 13936

به "قصه گذرهای کهنسال بازار تهران، حکایت لوطی گوش بریده ای که طلب باران کرد و آسمان بارید!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "قصه گذرهای کهنسال بازار تهران، حکایت لوطی گوش بریده ای که طلب باران کرد و آسمان بارید!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید